جودی بویانوانو – داستان زندگی قاتل سریالی معروف به “بیوه سیاه”

در دهه های ۱۹۷۰ و ۱۹۸۰ میلادی جودی بویانوانو، همسر، دوست پسر و حتی پسر خود را برای گرفتن پول بیمه به قتل رساند. هیچ کس به چیزی مشکوک نبود تا اینکه او سعی کرد ماشین آخرین نامزدش را بمب گذاری کند.

جودی بویانوانو یکی از حیله گرترین قاتلان سریالی آمریکایی در دهه های ۱۹۷۰ و ۱۹۸۰ میلادی بود. اگرچه او نسبت به سایر قاتلان زنجیره ای مثل تد باندی، زودیاک قاتل و ریچارد رامیرز افراد زیادی را به قتل نرسانده است، اما هنوز به خاطر کشتن افرادی که به او نزدیک بودند بدنام است.

جودی بویانوانو پس از هر قتل، بی سر و صدا هزاران دلار پول جمع می کرد و از پول به دست آمده برای راه اندازی سالن زیبایی، خرید جواهرات فانتزی و خرید ماشین جدید استفاده می کرد. جودی در فلوریدا زندگی عالی داشت و هیچ کس به چیزی مشکوک نبود.

اما پس از انفجار مرموز ماشین آخرین نامزدش در سال ۱۹۸۳ پلیس به او مشکوک شد. کمی پس از بررسی های عمیق تر مقامات، جنایات تکان دهنده او فاش شدند. در سال ۱۹۸۵، زن معروف به “بیوه سیاه” به اعدام محکوم شد.

امروزه جودی بویانوانو در مقایسه با قاتلان زنجیره ای پرکار تا حد زیادی فراموش شده است. با این حال پرونده او به دلیل حرص و آزش هنوز برجسته است. جودی بویانوانو همچنین اولین زنی بود که در فلوریدا پس از ۱۵۰ سال اعدام شد و اولین زنی بود که در این ایالت بر روی صندلی الکتریکی مرد.

دوران کودکی جودی بویانوانو

قبل از اینکه او به جودی بویانوانو تبدیل شود، با نام جودیاس ولتی در ۴ آوریل ۱۹۴۳، در قوانا، تگزاس متولد شد. جودی کودکی سختی را پشت سر گذاشت. در چهار سالگی مادرش را از دست داد و مجبور شد برای زندگی به خانه سایر اعضای خانواده فرستاده شود. او گهگاهی در خانواده های دیگری که از بچه ها مراقبت می کردند، زندگی می کرد.

جودی بویانوانو ادعا می کرد که در بسیاری از این خانه ها مورد آزار جنسی و جسمی قرار گرفته است. حتی وقتی او در ۱۰ سالگی نزد پدر و نامادری اش نقل مکان کرد، هنگام زندگی در آنجا نیز اغلب مورد ضرب و شتم قرار می گرفت. با این حال جودی بویانوانو در سال ۱۹۵۹ با موفقیت از یک مدرسه تهذیب اخلاقی نوجوانان در نیومکزیکو فارغ التحصیل و در حالی که فقط ۱۷ سال داشت باردار شد.

در سال ۱۹۶۱، جودی بویانوانو پسری به نام مایکل دنیا آورد. اندکی پس از آن، او با یک گروهبان نیروی هوایی به نام جیمز گودیر ملاقات کرد. آن ها در سال ۱۹۶۲ ازدواج کردند و چند سال بعد، صاحب دو فرزند دیگر به نام های جیمز و کیمبرلی شدند.

در اواخر دهه ۱۹۶۰، آن ها به اورلاندو در فلوریدا نقل مکان کردند. این نقل مکان بیشتر به این دلیل بود که گودیر دوباره به فرماندهی پایگاه استراتژیک هوایی در پایگاه نیروی هوایی مک کوی (که هم اکنون فرودگاه بین المللی اورلاندو است) منصوب شده بود. گودیر همچنین حدود یک سال در ویتنام بود و در سال ۱۹۷۱ به خانه بازگشت.

تنها چند ماه پس از بازگشت جیمز گودیر در ماه مه، این مرد سالم از علائم مرموزی رنج می برد. او در سپتامبر همان سال، درگذشت.

اندکی پس از مرگ دلخراش گودیر، همسرش جودی، ۲۸۰۰۰ دلار بیمه عمر و حدود ۶۴۰۰۰ دلار از مزایای اداره کهنه سربازان جمع کرد.

پس از مرگ گودیر، جودی بویانوانو تصمیم گرفت به پنساکولا، فلوریدا نقل مکان کند. جودی در آن جا در سال ۱۹۷۲ با مردی به نام بابی موریس وارد رابطه شد.

“بیوه سیاه” دوباره حمله می کند

هنگامی که موریس به کلرادو نقل مکان کرد، جودی بویانوانو و فرزندانش نیز به دنبال او به فلوریدا رفتند. اما چند سال بعد، موریس شروع به نشان دادن علائم عجیب و غریب کرد؛ بسیار شبیه به علائمی که گودیر تجربه کرده بود. در سال ۱۹۷۸، موریس درگذشت.

به گفته پزشکان، عجیب بود که گودیر و موریس هر دو در اثر حملات قلبی جان خود را از دست داده اند.

جودی بویانوانو به عنوان همسر قانونی موریس، بی سر و صدا از سه بیمه جداگانه متعلق به موریس مزایا دریافت کرد و سپس به پنساکولا، فلوریدا بازگشت. در همین زمان بود که وی نام خانوادگی خود را از ولتی به بویانوانو تغییر داد.

در سال ۱۹۷۹، مایکل پسر بزرگ جودی بویانوانو به ارتش ایالات متحده پیوست (شاید با الهام از مرحوم گودیر). اما دوباره، علائم ناراحت کننده شروع به ظهور کردند، زیرا مایکل بسیار بیمار شد.

سرانجام مشکلات او، مسمومیت با آرسنیک تشخیص داده شد، بطوریکه دست ها و پاهای او را درگیر کرد. مایکل که از ارتش اخراج شده بود، به استفاده از باندهای فلزی طبی سنگین نیاز داشت. در سال ۱۹۸۰، جودی بویانوانو قایق مایکل را در رودخانه East Florida (فلوریدا) برد. در برهه ای از این سفر، کانو (قایق) واژگون شد.

اگرچه جودی بویانوانو با خیال راحت به سمت ساحل شنا کرد، اما مایکل پس از فرو رفتن زیر آب توسط براکت های سنگین، غرق شد. در ابتدا، مرگ مایکل غرق شدن تصادفی اعلام شد. و باز هم، جودی بویانوانو بی سر و صدا پول بیشتری از بیمه پسرش دریافت کرد.

بویانوانو بی سرو صدا افرادی را کشته بود، به شریک زندگی اش آرسنیک خورانده و پسرش را در منطقه ای خلوت غرق کرده بود. اما دفعه بعدی که قصد کشتن فردی را داشت، از روشی استفاده کرد که توجه مقامات را به خود جلب کرد.

جودی بویانوانو لو می رود

پس از مرگ مایکل، جودی بویانوانو شروع به ملاقات با مرد جدیدی به نام جنتری کرد. جودی بویانوانو، جنتری (نامزد آینده اش) را متقاعد کرد که باید برای گرفتن حق بیمه یکدیگر اقدام کنند. در صورت مرگ جنتری، جودی بویانوانو ۵۰۰ هزار دلار دریافت می کرد. بنابراین “بیوه سیاه” شروع به برنامه ریزی قتل بعدی کرد.

در اولین تلاش برای قتل جان جنتری، وقتی که او سرما خورده بود، جودی سعی کرد او را با کپسول ویتامین C، بکشد. این قرص ها جنتری را به شدت بیمار کردند و در نهایت به دلیل علائم شَدید به بیمارستان رفت.

در حالی که پس از معالجه حال جان جنتری بهتر شده بود، اتومبیل وی در سال ۱۹۸۳ منفجر شد. اما محققان پس از شنیدن ماجرای مرگ جان جنتری، خیلی زود به جودی بویانوانو مشکوک شدند.

تحقیقات تد چمبرلین، کارآگاه پنساکولا، منجر به دستگیری جودی بویانوانو و نبش قبر گودیر، موریس و پسرش شد. بعدها مشخص شد که هر سه آن ها قربانی مسمومیت با آرسنیک شده اند.

اعدام “بیوه سیاه”

در سال ۱۹۸۴، جودی بویانوانو به جرم اقدام به قتل جنتری مقصر شناخته شد. اندکی پس از آن، محققان شواهدی را کشف کردند که همچنین جودی بویانوانو را در قتل گودیر و غرق شدن پسرش مایکل مقصر می دانست.

با این که مقامات نیز معتقد بودند جودی مسئول مرگ موریس است، اما از آنجا که قبلا در سال ۱۹۸۵ در فلوریدا برای جودی بویانوانو حکم اعدام صادر شده بود، دادستان های کلرادو تصمیم گرفتند که به طور رسمی اتهامات قتل را مطرح نکند.

جودی بویانوانو این جنایات را در طول ۱۲ سال مرتکب شد و در حدود ۲۴۰ هزار دلار پول از بیمه جمع آوری کرد. او هرگز به هیچ یک از آن جنایات اعتراف نکرد. حتی زمانی که ویتامین های حاوی پارافورمالدئید که جودی به جنتری خورانده بود در خانه اش پیدا شد، او اتهامات وارد شده را رد می کرد.

بی تفاوتی بی رحمانه او در دادگاه باعث شد راسل ادگار، دادستان پنساکولا، لقبی شوم به او بدهد. به گفته ی دادستان “او مانند یک بیوه سیاه است که از همسر و بچه های خود تغذیه می کند.”

اگرچه جودی بویانوانو سعی در تجدید نظر خواهی دادگاه داشت، اما در نهایت همه ادعاهای وی رد شد. او در ساعت ۷:۱۳ صبح ۳۰ مارس ۱۹۹۸، روی صندلی الکتریکی مرد. تا آخرین لحظه، جودی بویانوانو از پذیرفتن جرایم امتناع ورزید.

جودی بویانوانو همانطور که زندگی کرده بود درگذشت؛ بی سر و صدا، با داستانی پیچیده و پنهان.

منبع: allthatsinteresting